کد مطلب:298601 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

نسبت به شوهر


در باب وظایف زن یك حدیث جالبی از امیرالمومنین (ع) نقل شده كه اهمیت خوب شوهرداری كردن زن را می رساند، حدیث این است كه آن حضرت فرمود:

«جهاد المراه حسن التبعل» [1] .

(جهاد زن این است كه خوب شوهرداری كند.)

می دانیم كه اهمیت جهاد بسیار زیاد است و در ردیف بزرگترین عبادات به حساب آمده و در آن حدیث است كه وقتی از امام (ع) می پرسند: كدام عملی بهترین اعمال است؟ در جواب فرمود:

«الصلوه لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله» [2] .

و همین قدر كافی است كه خدای تعالی درباره ی جهاد فرموده:

«لا یستوی القاعدون من المومنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه و كلا وعد الله الحسنی و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» [3] .

اما همین جهاد با این همه فضیلت از عهده ی زن برداشته شده و بر او واجب نیست و بر طبق این روایت و روایات دیگری كه در این باره رسید «جهاد زن، خوب


شوهرداری كردن است» و در حدیث دیگری به این تعبیر آمده:

«قال امیرالمومنین (ع) كتب الله الجهاد علی الرجال و النساء فجهاد الرجل بذل ماله و نفسه حتی یقتل فی سبیل الله، و جهاد المراه ان تصبر علی ما تری من اذی زوجها و غیرته» [4] .

(امیرالمومنین (ع) فرمود: خدای تعالی جهاد را بر مردان و زنان واجب فرمود پس جهاد مرد به این است كه از بذل جان و مال تا سرحد شهادت و كشته شدن در راه خدا دریغ نكند، و جهاد زن به آن است كه در برابر تندی و آزار شوهر و غیرت [5] او بردباری كند.)

منظور از این روایات این است كه همان پاداشی را كه خدا به مجاهدین می دهد به چنین زنانی می دهد [6] ، زیرا خود این بردباری یك جهاد مقدسی است كه زن بانفس خود انجام داده و در نتیجه پایه های خانه و خانواده و زندگی متزلزل نخواهد شد و


جلوی اختلاف و نزاع و جداییها گرفته می شود.

خوب شوهرداری كردن یعنی محیط خانه را محیط محبت و صمیمیت كند، كاری كند كه مرد خانه وقتی پس از برخورد كردن با مشكلات و سختیها و كار روزانه با تنی خسته و كوفته و روحی گرفته و پرملال به خانه می آمد با دیدن قیافه و شنیدن سخنان زن و مشاهده ی وضع داخل خانه خستگیهایش برطرف شود و ملال و اندوهش به یكسو رود، نه آنكه اندوه تازه و غم جدیدی برغمهایش افزوده شود، و خانه به صورت زندانی برای او درآید.

خوب شوهر داری كردن به این است كه زن از نظر اداره ی امور داخلی خانه و حفظ عفت و آبروی مرد خیال او را آسوده كند، تا وی با خیالی راحت به كسب و كار و اداره ی امور خارج خانه و یا حل و فصل امور مردم و یا مطالعات علمی و یا شغلهای دیگری كه دارد بپردازد، نه آنكه رفتار و كردار و اخلاقش چنان باشد كه فكر مرد را حتی در محیط كار و كسب و غیره آن چنان به خود مشغول سازد كه نفهمد چه می كند و چه می خواهد و تدریجا از جنون و بیماریهای عصبی و یا انتحار و خودكشی و فراركردن از دست زن و فرزند و غیره سر درآورد. «تو خود كتاب مفصل بخوان از این مجمل».

فاطمه(ع) در این مدت كمی كه در خانه ی علی(ع) زندگی كرد دقیقه ای از این جهاد مقدس و وظیفه ی سنگین غفلت نكرد، و ما وقتی این مطلب را در نظر بگیریم كه زندگی زناشویی فاطمه كه توام با بچه داری هم بود با سخت ترین دوران تاریخ اسلام و مسلمین شروع شد به عظمت فاطمه و جهادی كه در این راه انجام داد به خوبی پی خواهیم برد. زیرا اسلام تازه به مدینه آمده بود و خاندان پیغمبر- كه از آن جمله علی و فاطمه(ع) بودند- از جمله زنان و مردان مهاجری بودند كه از مكه به مدینه هجرت كرده و خانه و ملك و كسب و كار معینی نداشتند كه از این راه امرار معاش كنند، و آسایش و امنیتی هم نداشتند كه در سایه ی آن به فكر تامین زندگی باشند چنانكه قبلا نیز اشاره شد.

برای مبارزه با شرك و بت پرستی و پایه گذاری مرام توحید ناچار بودند هر روز


به سویی بروند و با دشمنان سرسختی كه از هر سو مسلمانان را احاطه كرده و می خواستند این ندای مقدس را خاموش كنند بجنگند، و در این میان وظیفه ی علی (ع) و فاطمه دختر پیغمبر اسلام از همه سخت تر و مشكلتر بود.

زیرا سپهسالار همه ی این جنگها علی (ع) است و همه جا با فداكاری و جانبازی او فتح و پیروزی نصیب مسلمانان می گردید، و گواه این مدعا تاریخ درخشان اسلام است.

چنین مجاهد و سپهسالار بزرگی باید چنان همسر فداكار و وظیفه شناسی همچون فاطمه داشته باشد و اگر فاطمه نبود چنین همسری برای علی یافت نمی شد چنانكه اگر علی (ع) نمی بود مرد دیگری كه در خور همسری فاطمه باشد پیدا نمی شد، سپهسالاری همچون علی (ع) همسری می خواهد كه از هر جهت امور داخلی خانه را اداره نماید، فرزندانش را بزرگ كند، از نظر خوراك و لباس و تعلیم و تربیت با كمال دلسوزی به آنها رسیدگی نماید، تا خیال او را در میدانها جنگ و آن همه مسافرتهای جنگی كه هر روز پیش آمد می كرد آسوده سازد، با سختیها و مشكلات و كم و زیاد بسازد، و از نظر فكری و روحی نیز همفكر و مشوق او باشد، و نوازشها و تحسینهای او پشتوانه و تكیه گاهی برای ادامه ی مبارزات، و درمانی برای رفع كوفتگیهای جسم و جان او باشد. و فاطمه برای او چنین همسری بود.

چنانكه علی (ع) درباره ی زهرا می فرمود: «وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می كردم تمام غم و اندوهم برطرف می شد». [7] .

و در جای دیگر فرمود: «به خدا سوگند هرگز كاری نكردم كه فاطمه (ع) از من خشمناك شود و فاطمه نیز هیچ گاه مرا خشمناك ننمود». [8] .

و خود فاطمه (ع) در هنگام مرگ به علی می گفت:

«... یابن عم ما عهدتنی كاذبه و لاخائنه و لاخالفتك منذ عاشرتنی»

(... ای عموزاده هیچ گاه دروغ و خیانتی در زندگی از من ندیدی و از وقتی كه با من معاشرت كردی هرگز با دستورهای تو مخالفت نكردم...!)


علی (ع) نیز در جواب او فرمود:

«معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه و ابرو اتقی و اكرم و اشد خوفا من اللَّه من ان اوبخك بمخالفتی»!

(پناه به خدا ای دختر پیغمبر كه تو نسبت به خدا داناتر و نیكوكارتر و پرهیزكارتر و بزرگوارت و ترسناكتر از آنی كه من بخواهم در مورد مخالفت با خود تو را سرزنش و توبیخ كنم! [9] ).

و پیش از این در حدیث نزول مائده ی آسمانی خواندیم كه زهرای اطهر دو روز بود كه خود و بچه هایش گرسنه بودند و مختصر غذایی را كه تهیه می كرد برای شوهرش می برد و چنان رفتار كرده بود كه علی (ع) در خلال آن دو روز متوجه ماجرا نشده بود تا روز سوم كه دیگر چیزی در خانه نبود و علی (ع) از ماجرا خبردار شد... [10] .

از نظر محبت و علاقه به شوهر چنان بود كه چون گردانندگان دستگاه خلافت، همچون عمر و مغیره و دیگران به خانه ی زهرا (س) یورش بردند و آن رفتار ننگین را انجام دادند- كه مشروحا خواهد آمد- تا علی (ع) را به مسجد و یا سقیفه ببرند فاطمه ی اطهر با آن صدماتی كه دیده بود و با حال نقاهت و رنجور خود را به آنان رسانید و گفت:

«خلو عن ابن عمی فو الذی بعث محمدا بالحق لئن لم تخلوا عنه لانشرن شعری و لاضعن قمیص رسول اللَّه (ص) علی راسی و لاصرخن الی الله، فما ناقه صالح باكرم علی الله من ولدی».

(از پسر عمویم دست باز دارید، سوگند بدان كسی كه محمد (ص) را به حق به نبوت برانگیخته اگر از او دست بازندارید مویم را پریشان می كنم و پیراهن رسول خدا (ص) را بر سر می نهم و فریاد شكوه ی خود را به درگاه خدا می برم و بدانید كه ناقه ی صالح نزد خدا عزیزتر از فرزندان من نیستند... [11] ).

از نظر كمك به شوهر عزیر خود در زندگی چنان بود كه طبق روایت معروفی كه


سنی و شیعه روایت كرده اند علی (ع) برای یكی از مردان بنی سعد به نام «ابن اعبد» تعریف كرد و فرمود:

می خواهی برای تو وضع زندگی خودم و فاطمه را تعریف كنم؟ آن گاه سخن خود را ادامه داد و فرمود: فاطمه در میان خاندان پیغمبر از همه ی افراد نزد آن حضرت محبوبتر بود و هنگامی كه در خانه ی من بود آن قدر دستاس كرد كه دستش تاول كرد، و آن قدر با مشك آب كشید كه اثر بند مشك در گلویش مشاهده می شد، و آن قدر در نظافت و تمیز كردن خانه زحمت كشید كه جامه اش گردآلود می شد، و آن قدر آتش برای پختن نان و غذا و غیره روشن كرد كه رنگ لباسهایش تغییر كرد و از ناحیه ی كار زیاد خانه به رنج و مشقت افتاد. و در همان روزها ما شنیدیم كه برگانی (غلام و كنیزی) برای رسول خدا آورده اند، من به فاطمه گفتم: خوب است پیش پدرت بروی و از او خادمی بخواهی تا در امر خانه داری به تو كمك دهد.

فاطمه برخاست و نزد رسول خدا (ص) رفت ولی مشاهده كرد كه جمعی نزد آن حضرت نشسته و گفتگو می كنند، و از این خجالت كشید حاجت خود را اظهار كند و به خانه بازگشت.

آن روز گذشت و صبح روز بعد هنگامی كه ما در لحاف خفته بودیم رسول خدا (ص) به اتاق ما آمد و همچنان بالای سر فاطمه نشست، دختر رسول خدا از شرم دیدار پدر سر خود را به درون لحاف برد، و پیغمبر به او فرمود:

دیروز برای چه كاری به خانه ما آمدی؟ فاطمه از خجالت پاسخی نداد، و رسول خدا (ص) برای بار دوم سوال خود را تكرار كرد و باز هم شرم فاطمه مانع شد تا سخنی بگوید و این بار من جواب داده و عرض كردم ای رسول خدا فاطمه آن قدر در خانه ی من آسیا كرده كه دستش تاول زده و آن قدر آب كشیده كه اثر بند مشك در گردنش مشاهده می شود، آن قدر خانه را جارو كرده كه جامه اش گردآلود شده و آن قدر آتش روشن كرده كه رنگ لباسهایش تغییر كرده و ما شنیدیم برای شما برده هایی آورده اند من بدو گفتم: خوب است نزد پدرت بروی و از او درخواست كنی تا خادمی برای كمك در امور خانه به تو بدهد؟ رسول خدا (ص) كه این سخن را شنید


فرمود: می خواهید چیزی به شما یاد دهم كه از خادم برای شما بهتر باشد، و آن گاه تسبیح معروف به «تسبیح حضرت زهرا» را به او تعلیم فرمود [12] .

و هنگامی كه هم در این اواخر عمر، رسول خدا (ص) فضه را برای خدمت خانه به او داد- چنانكه پیش از این گذشت- فاطمه (ع) كار خانه را با او تقسیم كرده بود نه اینكه همه ی كارها را به عهده ی او بگذارد، بلكه یك روز خود كارهای خانه را انجام می داد و فضه استراحت می كرد و روز دیگر زهرا (س) به كارهای شخصی و بچه داری می پرداخت و فضه كارهای خانه را انجام می داد، چنانكه در حدیث خرائج پیش از این گذشت. [13] .


[1] نهج البلاغه فيض، ص 1142.

[2] وسايل باب اول كتاب الجهاد.

[3] سوره ي نساء آيه ي 95، و جالب تكرار و تاكيد آن است در سه مورد از اين يك آيه.

[4] كافي، ج 5، ص 9.

[5] غيرت به معناي ناموس پرستي و حميت است، كه بسياري از موارد به علت بردبار نبودن زن، باعث اختلاف و منشأ نزاعها در ميان زن و شوهرهاست.

[6] حديث جالبي در اين باره از رسول خدا (ص) نقل شده كه در كتب تراجم و حديث از اسماء دختر يزيد انصاري روايت كرده اند كه وي به عنوان نمايندگي از طرف زنان به نزد آن حضرت آمده عرض كرد: تو از جانب خدا به سوي همه ي مردم چه زن و چه مرد مبعوث شده اي و ما جنس زنان نيز به تو و به خداي تو ايمان آورده ايم، و ما زنان در خانه هاي خود نشسته و حاجت جنسي شما را برآورده فرزندانتان را در رحم خويش مي پرورانيم، و از آن سو شما مردان را مي بينيم كه كارهاي مقدس و پر اجر مانند نماز جمعه و جماعت و تشييع جنازه و عيادت بيماران و حج مكرر و از هم بالاتر جهاد در راه خدا به شما اختصاص يافته و ما بهره اي از آنها نداريم، در صورتي كه وقتي يك مرد به حج يا عمره يا جهاد در راه خدا مي رود ما زنان هستيم كه اموالشان را نگهداري مي كنيم و براي جامه هاي آنها نخريسي مي كنيم، و فرزندانشان را تربيت مي كنيم، پس چگونه است كه ما در اين كارهاي پر اجر و مقدس با مردان شريك نيستيم؟

رسول خدا نگاهي به اصحاب خود كرده فرمود: آيا تاكنون از هيچ زني سوالي به اين زيبايي شنيده بوديد كه در كار دين خود كرده باشد؟

اصحاب عرض كردند: گمان نداريم اين سوال از خود اين زن باشد!

رسول خدا (ص) رو به اسماء كرده فرمود: آنچه مي گويم بخوبي فهم كن (و در خاطرت بسپار) و به زنان ديگر بگو: «ان حسن تبعل المراه لزوجها و طلبها مرضاته و اتباعها موافقته يعدل ذلك كله».

(براستي اگر زن خوب شوهرداري كند و در صدد جلب خوشنودي و رضايت او باشد اجر و پاداش او معادل است با همه ي كارهايي كه مردان انجام مي دهند) (اسد الغابه، ج 5، ص 398).

[7] مناقب خوارزمي، ص 256.

[8] مناقب خوارزمي، ص 256.

[9] بحارالانوار، ج 43، ص 191.

[10] صفحه ي 81.

[11] بحارالانوار،ج 43، ص 47.

[12] صحيح ابي داود، ج 33 (باب التسبيح عند النوم).

[13] به ص 110 مراجعه شود.